ساعت
ورود
دسترسی سریع به تالارها
قوانین کاربران
انتقادات
کاربران جدید
محیط زیست
هری پاتر
وارکرافت
جوانان
خانمها
اقایان
خانواده
دانشگاه
عاشقانه ها
دوستی
قرارهای عمومی
گفتگوی ازاد
مذهب
سیاست
پزشکی
تاریخ
کامپیوتر
فیزیک
نقاشی
موسیقی
سینما
فشن
سایر هنرها
ادبیات
شعر و شاعران
داستان و نويسندگي
زبان انگلیسی
مناسبتها
خاطرات روزانه
ورزش
شوخی
لطیفه
تعارف بازی
انتقادات
کاربران جدید
محیط زیست
هری پاتر
وارکرافت
جوانان
خانمها
اقایان
خانواده
دانشگاه
عاشقانه ها
دوستی
قرارهای عمومی
گفتگوی ازاد
مذهب
سیاست
پزشکی
تاریخ
کامپیوتر
فیزیک
نقاشی
موسیقی
سینما
فشن
سایر هنرها
ادبیات
شعر و شاعران
داستان و نويسندگي
زبان انگلیسی
مناسبتها
خاطرات روزانه
ورزش
شوخی
لطیفه
تعارف بازی
بحث هفته !!!!
5 مشترك
صفحه 1 از 1
بحث هفته !!!!
بیاین هر هفته راجع به یه سوال بحث کنیم :
تا خالا به تناسخ فکر کردین ؟
نگین اره .... چون معلومه که فکر نکردین
خوب حالا فکر کنین
!!!!
تا خالا به تناسخ فکر کردین ؟
نگین اره .... چون معلومه که فکر نکردین
خوب حالا فکر کنین
!!!!
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
بله تناسخ عقیده ایی بوده که بیشتر پیروان ایین های بودائیسم وهندوها به اون توجه میکردن واین عبارت بوده از اینکه روحی کهدربدن ما قرار داره قبلا دربدن موجودی دیگه بوده البته من تا این حد میدونم شما اگه چیزیای بیشتریمیدونی توضیح بیشتری بده
marjan313- سر دبیر کل
-
تعداد پستها : 503
آدرس پستي : سر جاده عشق
شغل : کولی دربدر صد ساله
وضعیت : سر دبیر کل
متن يا شعر مورد علاقه : زندگی تنها چیزیست که ارزش جنگیدن دارد
Registration date : 2008-11-18
رد: بحث هفته !!!!
واقعا که چه اطلاعات کاملی !!! من فعلا هیچی نمیگم تا اخر هفته یعنی هیچ ..................... دیگه ای نیست که قدری بیشتر بدونه ؟
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
دوست عزیز اگه قرار بود همه مثل هم هاطلاعات داشته باشن که شما نمیتونستی عرض اندام کنی
marjan313- سر دبیر کل
-
تعداد پستها : 503
آدرس پستي : سر جاده عشق
شغل : کولی دربدر صد ساله
وضعیت : سر دبیر کل
متن يا شعر مورد علاقه : زندگی تنها چیزیست که ارزش جنگیدن دارد
Registration date : 2008-11-18
رد: بحث هفته !!!!
بجای این حرفها کمی مطالعه کنین تو رو خدا
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
چشم من منتظر دستور شما بودم برای مطالعه
marjan313- سر دبیر کل
-
تعداد پستها : 503
آدرس پستي : سر جاده عشق
شغل : کولی دربدر صد ساله
وضعیت : سر دبیر کل
متن يا شعر مورد علاقه : زندگی تنها چیزیست که ارزش جنگیدن دارد
Registration date : 2008-11-18
رد: بحث هفته !!!!
بهتر نیس یه موضو باشه که همه راجبش اطلاعات داشته باشن تا بتونن بحث کنن ؟؟؟
sunset- تازه کار
-
تعداد پستها : 198
Age : 29
شغل : دانش آموز
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
دلايل قرآني در رد تناسخ
نوشته : احسان اشرفی
امروزه دنياي غرب كمبود شديد معنويت را در جوامع خود حس مي كند و اين باعث شده كه انديشمندان آن ها به فكر برطرف كردن اين مشكل بيافتند. حتي مردم عادي نيز اين كمبود را احساس مي كنند و به دنبال راه حل هايي در جهت رفع اين مشكل هستند. اما منظور از كمبود معنويت چيست و اين چه گوهري است كه دنياي غرب به دنبال آن است؟
به نظر من معنويت، كه در لغت يعني معنا و مفهوم، هدف غايي از انجام هر كار چه كوچك و چه بزرگ است. به عنوان مثال هدف از خوردن چيست؟ آيا رفع نياز گرسنگي است؟ همين طور هدف از تحصيل، كار ، در آمد و مسافرت و غيره چه مي باشد؟ آيا هدف از تحصيل كسب مقام و منزلت است و به دنبال آن مغرور شدن و احساس برتري نسبت به ديگران مي باشد؟ آيا هدف از درآمد داشتن رفاه بيشتر و فخر فروشي است؟
انسان اگر خداوند را محور فعاليت و زندگي خود قرار دهد، تمامي جنبه هاي زندگي او معنا پيدا مي كنند و حتي نفس كشيدن او هم عبادت به حساب مي آيد و روايتي در اين زمينه هست كه فرموده اند خوابيدن مومن هم عبادت است. اگر زندگي انسان خدا محور باشد، بزرگ ترين لذت او خدمت به بندگان خداوند به خصوص نيازمندان واقعي مانند يتيمان و اسيران و گرسنگان و ... مي باشد.
شايد در نگاه اوليه اين مقدمه ربطي به قضيه تناسخ نداشته باشد ولي به اين مطلب اشاره كردم كه بگويم چرا امروزه اين قدر دنياي غرب به طرف افكار بوداييان و هندوها رفته است. يكي از موضوعاتي كه بوداييان و هندوها شديدا به آن اعتقاد دارند مساله تناسخ است. تناسخ به معناي حلول دوباره روح در جسم انساني است. در كنار تناسخ مفاهيمي مانند مسخ ( حلول روح در حيوانات)، فسخ ( حلول روح در نباتات)، و رسخ ( حلول روح در جمادات) مطرح مي شوند. بوداييان اعتقاد دارند كه انسان ها بعد از مرگ با توجه به اعمالي كه داشته اند دچار نسخ، مسخ، فسخ يا مسخ مي شوند. مثلا اگر كسي در اين دنيا حيوانات را بسيار اذيت مي كرده، بعد از مرگ روح او در جسم يك حيوان حلول مي كند ( مسخ) و دچار زحمات و سختي هاي حيوان بودن مي شود. در مورد تناسخ هم مي گويند اگر انسان خوبي باشيم بعد از مرگ در جسم انساني مي آييم و در پي تحقق آرزوهاي زندگي هاي قبلي خود مي رويم. مثلا بودا مي گفت كه من هشتاد و يك مليون با دچار تناسخ شده ام. بوداييان با اين تفكر بعضي از سوالات از جمله اينكه چرا بعضي از افراد استعداد هاي زيادي در زمينه تحصيلي ، كاري و غيره دارند يا اينكه چرا عده اي با بيماري هاي خطرناك به دنيا مي آيند يا در طول زندگي دچار بيماري هاي لاعلاج مي شوند و در اثر آن هم مي ميرند، پاسخ مي دهند. به عنوان مثال مي گويند بعضي از كساني كه در جنگ جهاني انسان ها را كشتار مي كردند در زندگي هاي بعدي خود دچار سرطان شده اند و به طرز بدي از دنيا رفته اند.
البته خوشبختانه عارفان ايراني نيز در پر كردن گوشه اي از اين كمبود معنويت نقش داشته اند و از آن ميان مولانا جلال الدين است كه يونسكو سال 2007 را به نام او گذاشت و همچنين كتاب مثنوي معنوي او در يكي از همين سال ها پرفروش ترين كتاب سال امريكا شد. در كنار آن نام محمد نيز در انگلستان دومين نام پراستفاده است.
البته من منكر وجود نكات مثبت در آموزه هاي آن ها نيستم از جمله احترام به هم نوع، اذيت نكردن حيوانات و دوستي با طبيعت و غيره ولي ما پيغمبري داريم كه فرموده اند شكستن شاخه درخت مانند شكستن بال فرشتگان است. حال مقايسه كنيد ارزش اين گفته و تاثير آن در روان انسان با آموزه هاي بوداييان كه مثلا مي گويند اگر درختان را نابود كنيد، در زندگي بعدي خود ، درخت مي شوي ( فسخ) و تو را قطع مي كنند.
در نظر اديان الهي به خصوص اسلام تناسخ كاملا مردود است زيرا انكار معاد و بهشت و جهنم كه از ظروريات اديان الهي مي باشد است. اين قضيه در دين مبين اسلام به گونه اي ديگر بيان شده و اعتقاد بر اين است كه انسان ها قبل از حلول در جسم دنيوي ، در عالم ذر زندگي مي كرده اند و خود اين عالم داراي مراتب و مراحل زيادي است. در بين حكماي اسلامي هم ملاصدرا به تكامل رو به بالا اعتقاد دارد و مي گويد كسي كه به جسم انساني وارد شد ديگر از اين مرحله پايين تر نمي رود و همواره به سمت بالا حركت مي كند.
بطلان تناسخ در قرآن
از جمله آياتي كه در قرآن كريم با تناسخ در تضاد مي باشد آيه هاي 100-99 سوره مومنون است كه مي فرمايد:{ حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ} [المؤمنون : 99-100]
« آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي دهند) تا زماني كه مرگ يكي از آن ها فرا مي رسد مي گويد: پروردگارا مرا بازگردان(99) باشد كه در آنچه ترك كرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا كه بازگردد، همانا سخني كه او مي گويد و هيچ فايده اي ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزي كه برانگيخته شوند.»(100)
در آيات 53-51 سوره يس هم داريم:{ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ* قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ*ِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ}[یس : 51- 53]
«و در صور دميده شود، ناگهان آن ها از قبرها ، شتابان به سوي پروردگارشان مي روند(51) مي گويند اي واي بر ما چه كسي ما را از خوابگاهمان بر انگيخت؟ (آري) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.(52) صيحه واحدي بيش نيست، ناگهان همگي نزد ما حاظر مي شوند.»(53)
در كنار اين ها وجود عالم برزخ در تضاد كامل با تناسخ است.
همچنين در ميان روايات حديثي از امام رضا (عليه السلام) است كه مي فرمايند:
هركس قايل به تناسخ باشد نسبت به خدا كافر شده و بهشت و جهنم را تكذيب نموده است.
امروزه دنيا كم كم دارد بودا را مي شناسد، اگر محمد صلى الله عليه وسلم را بشناسد چه مي گويد؟ كه خداوند محمد را نفرستاد مگر آنكه رحمتي باشد براي انسان ها.
نوشته : احسان اشرفی
امروزه دنياي غرب كمبود شديد معنويت را در جوامع خود حس مي كند و اين باعث شده كه انديشمندان آن ها به فكر برطرف كردن اين مشكل بيافتند. حتي مردم عادي نيز اين كمبود را احساس مي كنند و به دنبال راه حل هايي در جهت رفع اين مشكل هستند. اما منظور از كمبود معنويت چيست و اين چه گوهري است كه دنياي غرب به دنبال آن است؟
به نظر من معنويت، كه در لغت يعني معنا و مفهوم، هدف غايي از انجام هر كار چه كوچك و چه بزرگ است. به عنوان مثال هدف از خوردن چيست؟ آيا رفع نياز گرسنگي است؟ همين طور هدف از تحصيل، كار ، در آمد و مسافرت و غيره چه مي باشد؟ آيا هدف از تحصيل كسب مقام و منزلت است و به دنبال آن مغرور شدن و احساس برتري نسبت به ديگران مي باشد؟ آيا هدف از درآمد داشتن رفاه بيشتر و فخر فروشي است؟
انسان اگر خداوند را محور فعاليت و زندگي خود قرار دهد، تمامي جنبه هاي زندگي او معنا پيدا مي كنند و حتي نفس كشيدن او هم عبادت به حساب مي آيد و روايتي در اين زمينه هست كه فرموده اند خوابيدن مومن هم عبادت است. اگر زندگي انسان خدا محور باشد، بزرگ ترين لذت او خدمت به بندگان خداوند به خصوص نيازمندان واقعي مانند يتيمان و اسيران و گرسنگان و ... مي باشد.
شايد در نگاه اوليه اين مقدمه ربطي به قضيه تناسخ نداشته باشد ولي به اين مطلب اشاره كردم كه بگويم چرا امروزه اين قدر دنياي غرب به طرف افكار بوداييان و هندوها رفته است. يكي از موضوعاتي كه بوداييان و هندوها شديدا به آن اعتقاد دارند مساله تناسخ است. تناسخ به معناي حلول دوباره روح در جسم انساني است. در كنار تناسخ مفاهيمي مانند مسخ ( حلول روح در حيوانات)، فسخ ( حلول روح در نباتات)، و رسخ ( حلول روح در جمادات) مطرح مي شوند. بوداييان اعتقاد دارند كه انسان ها بعد از مرگ با توجه به اعمالي كه داشته اند دچار نسخ، مسخ، فسخ يا مسخ مي شوند. مثلا اگر كسي در اين دنيا حيوانات را بسيار اذيت مي كرده، بعد از مرگ روح او در جسم يك حيوان حلول مي كند ( مسخ) و دچار زحمات و سختي هاي حيوان بودن مي شود. در مورد تناسخ هم مي گويند اگر انسان خوبي باشيم بعد از مرگ در جسم انساني مي آييم و در پي تحقق آرزوهاي زندگي هاي قبلي خود مي رويم. مثلا بودا مي گفت كه من هشتاد و يك مليون با دچار تناسخ شده ام. بوداييان با اين تفكر بعضي از سوالات از جمله اينكه چرا بعضي از افراد استعداد هاي زيادي در زمينه تحصيلي ، كاري و غيره دارند يا اينكه چرا عده اي با بيماري هاي خطرناك به دنيا مي آيند يا در طول زندگي دچار بيماري هاي لاعلاج مي شوند و در اثر آن هم مي ميرند، پاسخ مي دهند. به عنوان مثال مي گويند بعضي از كساني كه در جنگ جهاني انسان ها را كشتار مي كردند در زندگي هاي بعدي خود دچار سرطان شده اند و به طرز بدي از دنيا رفته اند.
البته خوشبختانه عارفان ايراني نيز در پر كردن گوشه اي از اين كمبود معنويت نقش داشته اند و از آن ميان مولانا جلال الدين است كه يونسكو سال 2007 را به نام او گذاشت و همچنين كتاب مثنوي معنوي او در يكي از همين سال ها پرفروش ترين كتاب سال امريكا شد. در كنار آن نام محمد نيز در انگلستان دومين نام پراستفاده است.
البته من منكر وجود نكات مثبت در آموزه هاي آن ها نيستم از جمله احترام به هم نوع، اذيت نكردن حيوانات و دوستي با طبيعت و غيره ولي ما پيغمبري داريم كه فرموده اند شكستن شاخه درخت مانند شكستن بال فرشتگان است. حال مقايسه كنيد ارزش اين گفته و تاثير آن در روان انسان با آموزه هاي بوداييان كه مثلا مي گويند اگر درختان را نابود كنيد، در زندگي بعدي خود ، درخت مي شوي ( فسخ) و تو را قطع مي كنند.
در نظر اديان الهي به خصوص اسلام تناسخ كاملا مردود است زيرا انكار معاد و بهشت و جهنم كه از ظروريات اديان الهي مي باشد است. اين قضيه در دين مبين اسلام به گونه اي ديگر بيان شده و اعتقاد بر اين است كه انسان ها قبل از حلول در جسم دنيوي ، در عالم ذر زندگي مي كرده اند و خود اين عالم داراي مراتب و مراحل زيادي است. در بين حكماي اسلامي هم ملاصدرا به تكامل رو به بالا اعتقاد دارد و مي گويد كسي كه به جسم انساني وارد شد ديگر از اين مرحله پايين تر نمي رود و همواره به سمت بالا حركت مي كند.
بطلان تناسخ در قرآن
از جمله آياتي كه در قرآن كريم با تناسخ در تضاد مي باشد آيه هاي 100-99 سوره مومنون است كه مي فرمايد:{ حَتَّى إِذَا جَاء أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحاً فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِن وَرَائِهِم بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ} [المؤمنون : 99-100]
« آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مي دهند) تا زماني كه مرگ يكي از آن ها فرا مي رسد مي گويد: پروردگارا مرا بازگردان(99) باشد كه در آنچه ترك كرده ام عمل صالح انجام دهم. حاشا كه بازگردد، همانا سخني كه او مي گويد و هيچ فايده اي ندارد. از پس سرشان برزخ است تا روزي كه برانگيخته شوند.»(100)
در آيات 53-51 سوره يس هم داريم:{ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَى رَبِّهِمْ يَنسِلُونَ* قَالُوا يَا وَيْلَنَا مَن بَعَثَنَا مِن مَّرْقَدِنَا هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحْمَنُ وَصَدَقَ الْمُرْسَلُونَ*ِن كَانَتْ إِلَّا صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ}[یس : 51- 53]
«و در صور دميده شود، ناگهان آن ها از قبرها ، شتابان به سوي پروردگارشان مي روند(51) مي گويند اي واي بر ما چه كسي ما را از خوابگاهمان بر انگيخت؟ (آري) اين همان است كه خداوند رحمان وعده داده است و فرستادگان او راست گفتند.(52) صيحه واحدي بيش نيست، ناگهان همگي نزد ما حاظر مي شوند.»(53)
در كنار اين ها وجود عالم برزخ در تضاد كامل با تناسخ است.
همچنين در ميان روايات حديثي از امام رضا (عليه السلام) است كه مي فرمايند:
هركس قايل به تناسخ باشد نسبت به خدا كافر شده و بهشت و جهنم را تكذيب نموده است.
امروزه دنيا كم كم دارد بودا را مي شناسد، اگر محمد صلى الله عليه وسلم را بشناسد چه مي گويد؟ كه خداوند محمد را نفرستاد مگر آنكه رحمتي باشد براي انسان ها.
رد: بحث هفته !!!!
ناسخ دو قسم است:
1. تناسخ ملکوتی: روح با عقاید و افعال خود بدنی مثالی ساخته به صورت آن مجسم شود.
2. تناسخ ملکی: روح با رها کردن بدن مادی به بدن مادی دیگری وارد شود.
1. از دیدگاه نوع تغییر تناسخ ملکی چهار نوع است:
1. نسخ: ورود روح به بدن انسانی
2. مسخ: ورود روح به بدن حیوانی
3. فسخ: ورود روح به بدن گیاهی
4. رسخ: ورود روح به بدن جمادی
2. از دیدگاه شرافت تغییر تناسخ ملکی دو نوع است:
1. تناسخ نزولی: ورود روح به بدنی «نازل تر».
2. تناسخ صعودی: ورود روح به بدنی «کامل تر». مثلاً می گویند هر انسانی قبلاً حیوان یا گیاه بوده.
[ویرایش] فرق تناسخ ملکی با معاد جسمانی
بنابر تناسخ، نفس مجرد که در کمالات خود فعلیت یافته، در دنیا به بدن جنینی که در نهایت قوه و نقص است تعلق میگیرد. ولی در معاد، نفس با فعلیت و کمالی که دارد در عالم دیگر به همان بدن دنیوی خود که در معاد به کمال بدنیت رسیدهاست تعلق میگیرد. از این سخن روشن میشود که ابطال تناسخ به نحوی از مقدمات اثبات اصلمعاد یا پارهای از دلایل آن همچون برهان عدالت به شمار میآید. چرا که به نظر قایلان تناسخ، این قانون مانند دیگر قوانین طبیعی عام و ثابت است و از این رو برای اعمال انسانی هیچ گونه قضاوتی وجود ندارد. توبه، انابه، یا شفاعت و یا عفو و غفران از طرف پروردگار معنایی نخواهند داشت. زیرا کارها و اعمال نتیجهٔ قهری و معلول علل و نتایج مقدماتی هستند که رابطهٔ بین آنها در عالم وجود جاویدان، ثابت و برقرار است.
[ویرایش] از دیدگاه ادیان
عدهای معتقدند عقیده به تناسخ عقیده ای گسترده در سطح جهان است.
* شهرستانی میگوید: «فرقهای نیست که در آن تناسخ جایگاه محکمی نداشته باشد.[۱]
* جان ناس میگوید: [نیازمند منبع] «عقیدهٔ به تناسخ منحصر به مردم هند نیست، بلکه تمام مذاهب عالم از بدویان وحشی گرفته تا امم متقدم که دارای فرهنگی متعالی میباشند همه کم و بیش قدمی در راه عقیده به تناسخ برداشتهاند.»
در مقابل عدّه ای معتقدند این عقیده در ادیان نبوده و بعداً به دلایلی وارد ادیان شده است.
* سید حسن ابطحی می گوید: «در کلّ جریاناتی که قائلین به تناسخ [برای اثبات]تناسخ نقل کرده اند مانند ... (اگر واقعیت داشته باشد) ممکن است ارواح خبیثه (شیاطین) برای انحراف مردم از حقیقت دخالت داشته و آنها خود را به جای سوژه یا روح متوفّا قرار داده و با طرف مقابل به گفتگو برخاسته اند.»[۲]
* سید حسن ابطحی می گوید: مساله ی تناسخ دلیل علمی و دینی ندارد و یک طرح صد در صد استعماری است و غالباً پیروان استعمار به آن دامن می زنند.[۳][۴]
[ویرایش] در آیین برهمایی
برهمنها به ایده تناسخ معتقد هستند؛ یعنی هر وقت موجودی از بین برود، روح آن از کالبد جدا شده و در همین دنیا به کالبد موجود دیگری درمی آید و این به معنی نفی معاد و قیامت است و باید بدانیم که تناسخ با فرهنگ هندوها کاملاً گره خوردهاست.
[ویرایش] دیدگاه اسلام
مقاله ی اصلی: تناسخ در اسلام
از آنجا که اعتقاد به معاد از اصول اعتقادات در اسلام است، اسلام تناسخ را مردود می داند. این دردگاه در قرآن، حدیث، و در بین متکلّمین و فلاسفهی اسلامی(مشاء، اشراق، حکمت متعالیه) دلایلی در ردّ آن یافت می شوند.
1. تناسخ ملکوتی: روح با عقاید و افعال خود بدنی مثالی ساخته به صورت آن مجسم شود.
2. تناسخ ملکی: روح با رها کردن بدن مادی به بدن مادی دیگری وارد شود.
1. از دیدگاه نوع تغییر تناسخ ملکی چهار نوع است:
1. نسخ: ورود روح به بدن انسانی
2. مسخ: ورود روح به بدن حیوانی
3. فسخ: ورود روح به بدن گیاهی
4. رسخ: ورود روح به بدن جمادی
2. از دیدگاه شرافت تغییر تناسخ ملکی دو نوع است:
1. تناسخ نزولی: ورود روح به بدنی «نازل تر».
2. تناسخ صعودی: ورود روح به بدنی «کامل تر». مثلاً می گویند هر انسانی قبلاً حیوان یا گیاه بوده.
[ویرایش] فرق تناسخ ملکی با معاد جسمانی
بنابر تناسخ، نفس مجرد که در کمالات خود فعلیت یافته، در دنیا به بدن جنینی که در نهایت قوه و نقص است تعلق میگیرد. ولی در معاد، نفس با فعلیت و کمالی که دارد در عالم دیگر به همان بدن دنیوی خود که در معاد به کمال بدنیت رسیدهاست تعلق میگیرد. از این سخن روشن میشود که ابطال تناسخ به نحوی از مقدمات اثبات اصلمعاد یا پارهای از دلایل آن همچون برهان عدالت به شمار میآید. چرا که به نظر قایلان تناسخ، این قانون مانند دیگر قوانین طبیعی عام و ثابت است و از این رو برای اعمال انسانی هیچ گونه قضاوتی وجود ندارد. توبه، انابه، یا شفاعت و یا عفو و غفران از طرف پروردگار معنایی نخواهند داشت. زیرا کارها و اعمال نتیجهٔ قهری و معلول علل و نتایج مقدماتی هستند که رابطهٔ بین آنها در عالم وجود جاویدان، ثابت و برقرار است.
[ویرایش] از دیدگاه ادیان
عدهای معتقدند عقیده به تناسخ عقیده ای گسترده در سطح جهان است.
* شهرستانی میگوید: «فرقهای نیست که در آن تناسخ جایگاه محکمی نداشته باشد.[۱]
* جان ناس میگوید: [نیازمند منبع] «عقیدهٔ به تناسخ منحصر به مردم هند نیست، بلکه تمام مذاهب عالم از بدویان وحشی گرفته تا امم متقدم که دارای فرهنگی متعالی میباشند همه کم و بیش قدمی در راه عقیده به تناسخ برداشتهاند.»
در مقابل عدّه ای معتقدند این عقیده در ادیان نبوده و بعداً به دلایلی وارد ادیان شده است.
* سید حسن ابطحی می گوید: «در کلّ جریاناتی که قائلین به تناسخ [برای اثبات]تناسخ نقل کرده اند مانند ... (اگر واقعیت داشته باشد) ممکن است ارواح خبیثه (شیاطین) برای انحراف مردم از حقیقت دخالت داشته و آنها خود را به جای سوژه یا روح متوفّا قرار داده و با طرف مقابل به گفتگو برخاسته اند.»[۲]
* سید حسن ابطحی می گوید: مساله ی تناسخ دلیل علمی و دینی ندارد و یک طرح صد در صد استعماری است و غالباً پیروان استعمار به آن دامن می زنند.[۳][۴]
[ویرایش] در آیین برهمایی
برهمنها به ایده تناسخ معتقد هستند؛ یعنی هر وقت موجودی از بین برود، روح آن از کالبد جدا شده و در همین دنیا به کالبد موجود دیگری درمی آید و این به معنی نفی معاد و قیامت است و باید بدانیم که تناسخ با فرهنگ هندوها کاملاً گره خوردهاست.
[ویرایش] دیدگاه اسلام
مقاله ی اصلی: تناسخ در اسلام
از آنجا که اعتقاد به معاد از اصول اعتقادات در اسلام است، اسلام تناسخ را مردود می داند. این دردگاه در قرآن، حدیث، و در بین متکلّمین و فلاسفهی اسلامی(مشاء، اشراق، حکمت متعالیه) دلایلی در ردّ آن یافت می شوند.
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
ها ها ادمین عزیز ولی نااگاه باید بیشتر مطالعه کنی !!!!
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
تناسخ در آیین بودیسم به چه معناست و نظر اسلام در این باره چیست؟
اديان و فرق
سوال : تناسخ در آیین بودیسم به چه معناست و نظر اسلام در این باره چیست؟ اسماعیل روشن تن
جواب : در سرزمین پهناور هند برخى از کیش ها و مسلک هایى وجود دارد که بن مایه هاى آن خرافى و مجرد از خمیرمایه هاى الهى است که از جمله ى آنها آیین بوداست. این آیین یکى از شاخه هاى کیش هندوست.[1] در این کیش عقاید و قوانین مختلفى حاکم است; از جمله قانون کارما ـ کرمه[2] به معناى کردار، که از برجسته ترین قوانین هندوان است; بدین معنا که
آدمى نتیجه ى اعمال خود را در دوره هاى بازگشت مجدد خود در این جهان مى بیند; کسانى که کار نیک انجام داده اند در مرحله ى بعد، زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان که بدکارند، در بازگشت با بینوایى و بدبختى دست به گریبان خواهند بود و چه بسا به شکل حیوان بازگشت کنند.[3]
نام این بازگشت مجدد به دنیا سَمسارا[4] به معناى تناسخ است.
هندوان معتقدند آدمى همواره در گردونه ى تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پررنج گرفتار است و تنها راه رهایى انسان از گردونه ى تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پردرد و بلا، پیوستن به نیروانا[5] است که مورد توجه بوداییان واقع شده است.[6] براى روشن تر شدن این بحث لازم است ابتدا معناى تناسخ و اقسام آن بازگو شود.
معناو اقسام تناسخ
معناى «تناسخ ارواح» این است که ارواح از جسمى به جسم دیگر منتقل مى شوند[7] و در اصطلاح هم به همین معناست; یعنى «با مرگ یک فردِ آدمى، روح او از کالبدش بیرون آمده، به بدن یک فرد دیگر، چه انسان و چه غیر انسان، حلول کند».[8]
اقسام تناسخ
براى تناسخ اقسام مختلفى ذکر شده است و در یک تقسیم بندى کلى مى توان گفت تناسخ[9] مطلق یا مُلکى، اعم از نزولى و صعودى،[10] عبارت اند از:
نسخ (حلول روح شخص متوفى در انسان ها)، یا مسخ (حلول روح شخص متوفى در حیوان ها)، یا رسخ (حلول روح شخص متوفى در جمادات) و یا فسخ (حلول روح شخص متوفى در نباتات).[11]
تناسخ هاى باطل
تمام اقسام تناسخ، باطل و مورد انکار شرع و عقل است.[12]
دلایل عقلى بطلان تناسخ
همان گونه که در تعریف تناسخ گفتیم، روح مرده اى به بدن انسان یا موجود دیگرى منتقل مى شود و این انتقال دایمى و ابدى است و از آن به تولد بعد از تولد تعبیر مى کنند.[13]عقیده به تناسخ برخلاف قانون تکامل و منطق عقل بوده لازمه ى آن انکار معاد است.
حکماى الهى در ابطال تناسخ فرموده اند:
1. وقتى بدن مستعد حدوث نفس (روح) شد، از مبدأ أعلى به او افاضه مى شود; چون جود خدا تام و فیض او عام است و شرط صلاحیت قبول افاضه از جانب قابل (انسان) هم حاصل است. حال اگر روحى که از بدن مرده اى جدا شده به همین بدنى که آماده ى افاضه ى نفس است تعلق بگیرد، لازمه اش اجتماع دو نفس در یک بدن خواهد بود و چنین چیزى باطل است; زیرا هر انسانى با مراجعه به وجدان خویش درمى یابد که یک ذات بیشتر نیست.[14]
2. نفس (روح) از دیدگاه تناسخى از دو حال خارج نیست: یا منطبع در ابدان است یا از بدن ها جداست و هر دو قسم باطل است. اما قسم اول (نفس منطبع در ابدان) در عین محال بودن، با مبناى خود قایلان به تناسخ منافات دارد; زیرا انتقال صور و اعراض از محلى به محل دیگر ممتنع است; چون انطباع با انتقال منافات دارد، زیرا لازمه اش این است که نفس در حال انفصال از بدن، یک موجود بدون موضوع و محل باشد.
و اما قسم دوم (نفس مجرد از ابدان) محال است; چون عنایت خدا مقتضى رساندن هر صاحب کمالى به کمال لایق خودش است و کمال نفس مجرد، یا علمى است (که به عقل مستفاد مى رسد)، یا عملى (آراستن به مکارم اخلاق و دورى از رذایل). حال اگر نفس، بدون رسیدن به عالم انوار و عقول، دایم در حال تردد از این بدن به آن بدن باشد، در این صورت از کمال لایق خود ممنوع شده است، حال آن که عنایت الهى غیر از این است.[15]
دلیل نقلى بر بطلان تناسخ
خداى متعال مى فرماید:
(کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ); چگونه به خداوند کافر مى شوید؟! در حالى که شما مردگان (و اجسام بى روحى) بودید و او شما را زنده کرد سپس شما را مى میراند و بار دیگر شما را زنده مى کند، سپس به سوى او بازگردانده مى شوید.[16]
آیه ى فوق صریحاً عقیده به تناسخ را نفى مى کند و مى فرماید: بعد از مرگ، یک حیات بیش نیست و طبعاً این حیات همان رستاخیز و قیامت است و انسان مجموعاً دو حیات و مرگ دارد. اگر تناسخ صحیح بود تعداد حیات و مرگ بیش از دو تا بود; بنابراین عقیده به تناسخ که گاهى نام آن را تغییر داده و عود ارواح مى نامند، از نظر قرآن، باطل و بى اساس است.[17]
اديان و فرق
سوال : تناسخ در آیین بودیسم به چه معناست و نظر اسلام در این باره چیست؟ اسماعیل روشن تن
جواب : در سرزمین پهناور هند برخى از کیش ها و مسلک هایى وجود دارد که بن مایه هاى آن خرافى و مجرد از خمیرمایه هاى الهى است که از جمله ى آنها آیین بوداست. این آیین یکى از شاخه هاى کیش هندوست.[1] در این کیش عقاید و قوانین مختلفى حاکم است; از جمله قانون کارما ـ کرمه[2] به معناى کردار، که از برجسته ترین قوانین هندوان است; بدین معنا که
آدمى نتیجه ى اعمال خود را در دوره هاى بازگشت مجدد خود در این جهان مى بیند; کسانى که کار نیک انجام داده اند در مرحله ى بعد، زندگى مرفه و خوشى دارند و آنان که بدکارند، در بازگشت با بینوایى و بدبختى دست به گریبان خواهند بود و چه بسا به شکل حیوان بازگشت کنند.[3]
نام این بازگشت مجدد به دنیا سَمسارا[4] به معناى تناسخ است.
هندوان معتقدند آدمى همواره در گردونه ى تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پررنج گرفتار است و تنها راه رهایى انسان از گردونه ى تناسخ و تولدهاى مکرر در جهان پردرد و بلا، پیوستن به نیروانا[5] است که مورد توجه بوداییان واقع شده است.[6] براى روشن تر شدن این بحث لازم است ابتدا معناى تناسخ و اقسام آن بازگو شود.
معناو اقسام تناسخ
معناى «تناسخ ارواح» این است که ارواح از جسمى به جسم دیگر منتقل مى شوند[7] و در اصطلاح هم به همین معناست; یعنى «با مرگ یک فردِ آدمى، روح او از کالبدش بیرون آمده، به بدن یک فرد دیگر، چه انسان و چه غیر انسان، حلول کند».[8]
اقسام تناسخ
براى تناسخ اقسام مختلفى ذکر شده است و در یک تقسیم بندى کلى مى توان گفت تناسخ[9] مطلق یا مُلکى، اعم از نزولى و صعودى،[10] عبارت اند از:
نسخ (حلول روح شخص متوفى در انسان ها)، یا مسخ (حلول روح شخص متوفى در حیوان ها)، یا رسخ (حلول روح شخص متوفى در جمادات) و یا فسخ (حلول روح شخص متوفى در نباتات).[11]
تناسخ هاى باطل
تمام اقسام تناسخ، باطل و مورد انکار شرع و عقل است.[12]
دلایل عقلى بطلان تناسخ
همان گونه که در تعریف تناسخ گفتیم، روح مرده اى به بدن انسان یا موجود دیگرى منتقل مى شود و این انتقال دایمى و ابدى است و از آن به تولد بعد از تولد تعبیر مى کنند.[13]عقیده به تناسخ برخلاف قانون تکامل و منطق عقل بوده لازمه ى آن انکار معاد است.
حکماى الهى در ابطال تناسخ فرموده اند:
1. وقتى بدن مستعد حدوث نفس (روح) شد، از مبدأ أعلى به او افاضه مى شود; چون جود خدا تام و فیض او عام است و شرط صلاحیت قبول افاضه از جانب قابل (انسان) هم حاصل است. حال اگر روحى که از بدن مرده اى جدا شده به همین بدنى که آماده ى افاضه ى نفس است تعلق بگیرد، لازمه اش اجتماع دو نفس در یک بدن خواهد بود و چنین چیزى باطل است; زیرا هر انسانى با مراجعه به وجدان خویش درمى یابد که یک ذات بیشتر نیست.[14]
2. نفس (روح) از دیدگاه تناسخى از دو حال خارج نیست: یا منطبع در ابدان است یا از بدن ها جداست و هر دو قسم باطل است. اما قسم اول (نفس منطبع در ابدان) در عین محال بودن، با مبناى خود قایلان به تناسخ منافات دارد; زیرا انتقال صور و اعراض از محلى به محل دیگر ممتنع است; چون انطباع با انتقال منافات دارد، زیرا لازمه اش این است که نفس در حال انفصال از بدن، یک موجود بدون موضوع و محل باشد.
و اما قسم دوم (نفس مجرد از ابدان) محال است; چون عنایت خدا مقتضى رساندن هر صاحب کمالى به کمال لایق خودش است و کمال نفس مجرد، یا علمى است (که به عقل مستفاد مى رسد)، یا عملى (آراستن به مکارم اخلاق و دورى از رذایل). حال اگر نفس، بدون رسیدن به عالم انوار و عقول، دایم در حال تردد از این بدن به آن بدن باشد، در این صورت از کمال لایق خود ممنوع شده است، حال آن که عنایت الهى غیر از این است.[15]
دلیل نقلى بر بطلان تناسخ
خداى متعال مى فرماید:
(کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ); چگونه به خداوند کافر مى شوید؟! در حالى که شما مردگان (و اجسام بى روحى) بودید و او شما را زنده کرد سپس شما را مى میراند و بار دیگر شما را زنده مى کند، سپس به سوى او بازگردانده مى شوید.[16]
آیه ى فوق صریحاً عقیده به تناسخ را نفى مى کند و مى فرماید: بعد از مرگ، یک حیات بیش نیست و طبعاً این حیات همان رستاخیز و قیامت است و انسان مجموعاً دو حیات و مرگ دارد. اگر تناسخ صحیح بود تعداد حیات و مرگ بیش از دو تا بود; بنابراین عقیده به تناسخ که گاهى نام آن را تغییر داده و عود ارواح مى نامند، از نظر قرآن، باطل و بى اساس است.[17]
رد: بحث هفته !!!!
زندگیهای متوالی
تناسخ Reincarnation
در نظریهی « زندگیهای متوالی» خداوند ارواح را خلق میكند؛ هدف این است كه روح شناخت و آگاهی پیدا كند تا بتواند به خدا نزدیك شود (خدا آگاهی مطلق است). مدتی از دوران سیر تكامل آنها روی كرهی زمین است؛ همهی ارواح ضربالاجل برابری دارند؛ هر كس بتواند در طی آن زمان، یا زودتر «واحدهای درسی» كه روی كرهی زمین باید پاس شوند، بگذراند، از آمدن به كرهی زمین خلاص میشود. در صورتی كه در طی ضربالاجل نتواند واحدها را پاس كند، مورد قضاوت قرار میگیرد و بر حسب اعمال خود، در بهشت یا جهنم قرار میگیرد.
در این نظریه بهشت هدف بشر نیست، بلكه رسیدن به خدا هدف اصلی است.
در فاصلهی بین دو زندگی روح در برزخ تعالیم و درسهایی میگیرد كه مطابق با زحمات و درسهایی است كه روی كرهی زمین گرفته یا خرابكاریهایی كه انجام داده.
ضمناً روح، در كرهی زمین در همان شرایطی قرار میگیرد كه برای پرورشاش لازم است، یعنی ممكن است برای من لازم باشد در این زندگی از نظر مالی كمی در مضیقه باشم، تا صفات شكرگزاری، قناعت و ... را كه در زندگی قبلی نتوانسته بودم در خودم پرورش بدهم، رشد كنند.
در فرهنگ معین حلول روح در جمادات و آگاهی های معدنی رسخ یا تراسخ , در قالب نباتات فسخ یا تفاسخ , در كالبدهای حیوانی مسخ یا تماسخ و سرانجام حلول روح از یك كالبد انسانی به كالبد انسانیدیگر نسخ یا تناسخ گفته است .
تناسخ Reincarnation
در نظریهی « زندگیهای متوالی» خداوند ارواح را خلق میكند؛ هدف این است كه روح شناخت و آگاهی پیدا كند تا بتواند به خدا نزدیك شود (خدا آگاهی مطلق است). مدتی از دوران سیر تكامل آنها روی كرهی زمین است؛ همهی ارواح ضربالاجل برابری دارند؛ هر كس بتواند در طی آن زمان، یا زودتر «واحدهای درسی» كه روی كرهی زمین باید پاس شوند، بگذراند، از آمدن به كرهی زمین خلاص میشود. در صورتی كه در طی ضربالاجل نتواند واحدها را پاس كند، مورد قضاوت قرار میگیرد و بر حسب اعمال خود، در بهشت یا جهنم قرار میگیرد.
در این نظریه بهشت هدف بشر نیست، بلكه رسیدن به خدا هدف اصلی است.
در فاصلهی بین دو زندگی روح در برزخ تعالیم و درسهایی میگیرد كه مطابق با زحمات و درسهایی است كه روی كرهی زمین گرفته یا خرابكاریهایی كه انجام داده.
ضمناً روح، در كرهی زمین در همان شرایطی قرار میگیرد كه برای پرورشاش لازم است، یعنی ممكن است برای من لازم باشد در این زندگی از نظر مالی كمی در مضیقه باشم، تا صفات شكرگزاری، قناعت و ... را كه در زندگی قبلی نتوانسته بودم در خودم پرورش بدهم، رشد كنند.
در فرهنگ معین حلول روح در جمادات و آگاهی های معدنی رسخ یا تراسخ , در قالب نباتات فسخ یا تفاسخ , در كالبدهای حیوانی مسخ یا تماسخ و سرانجام حلول روح از یك كالبد انسانی به كالبد انسانیدیگر نسخ یا تناسخ گفته است .
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
چه چیزهایی ما را بیاد تناسخ میاندازد؟
1- استعدادهای ما نشانی از تناسخ است.
2- علاقمندهای ما در این زندگی نشانی از تناسخ ماست .
3- ارتباط احساسی با اطرافیان ادامه ارتباط مربوط به تناسخ های دیگر ماست.
4- وضعیت های متفاوت انسانها در كره زمین نشان تناسخ و كارماست.
5- دژاوو یعنی آشنا احساس كردن صحنه هایی كه می بینیم .
6- ویار زنان باردار یعنی علاقمندی ( سلیقه های غذایی ) روحی كه منتظر به دنیا آمدن است .
7- وقتی اشتیاق یا انزجاری شدید از خود بروز می دهیم نشانی از تناسخ است .
8- بسیاری از احساسات ناخود آگاه ما محصول زندگی های پیشین است .
9- مهارت ها و نقایص ما كه در زندگی های پیشین شكل می گیرد .
01- سرعت یا كندی پیشرفت آگاهیكی انسان نشانی از وجود تناسخ است .
11- مكان و زمان تولد شما بر اساس وضعیت شما در تناسخ های قبل انتخاب می شود.
۱۲-اگر امروز شما برده هستید باید نشانی از این باشد كه روزی شما برده دار بوده اید .
1- استعدادهای ما نشانی از تناسخ است.
2- علاقمندهای ما در این زندگی نشانی از تناسخ ماست .
3- ارتباط احساسی با اطرافیان ادامه ارتباط مربوط به تناسخ های دیگر ماست.
4- وضعیت های متفاوت انسانها در كره زمین نشان تناسخ و كارماست.
5- دژاوو یعنی آشنا احساس كردن صحنه هایی كه می بینیم .
6- ویار زنان باردار یعنی علاقمندی ( سلیقه های غذایی ) روحی كه منتظر به دنیا آمدن است .
7- وقتی اشتیاق یا انزجاری شدید از خود بروز می دهیم نشانی از تناسخ است .
8- بسیاری از احساسات ناخود آگاه ما محصول زندگی های پیشین است .
9- مهارت ها و نقایص ما كه در زندگی های پیشین شكل می گیرد .
01- سرعت یا كندی پیشرفت آگاهیكی انسان نشانی از وجود تناسخ است .
11- مكان و زمان تولد شما بر اساس وضعیت شما در تناسخ های قبل انتخاب می شود.
۱۲-اگر امروز شما برده هستید باید نشانی از این باشد كه روزی شما برده دار بوده اید .
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
نكاتی در باره تناسخ :
روح پس از طی كردن هر دوره از زندگی به درجه بالاتری از آگاهی ارتقاء می یابد
حلول به وضعیت پایین تر آگاهی از استثناء هاست و جزء موارد نادر است
هر فرد قادر است در هر قرن چهار تا پنج تناسخ را پشت سر بگذارد .
هر تناسخ برای آموزش جنبه ای از زندگی منظور شده است .
نقش ما در هر تناسخ عوض می شود . ( پدر به دختر كوچك , دختر به عمه , دایی به خواهر زاده و … )
خانواده ای كه شما امروز با آنها زندگی می كنید فقط بخش كوچكی از خانواده بزرگ گذشته شماست .
پیوندهای درونی از زمان فراتر می روند .
ممكن است در رویا با یكی از زندگی های قبلی خود مواجه شوید .
بچه ها زندگی قبلی را به یاد می آورند و
انسان ها هنگام تولد با اختلاف فاحشی از سطوح آگاهی وارد اجهان می شوند .
همه ما گذشته ایی را درون خود حمل می كنیم .
تجربه های قرون گذشته روحیه امروزمان را شكل می دهد.
افكار و اعمال گذشته تعیین كننده مشخصات ظاهری و همین طور اخلاق و رفتارمان است .
در هر تناسخ درسهایی می گیریم و مهارت هایی پیدا می كنیم اما در زندگی بعدی آنها را فراموش می كنیم .
فراخوانی اطلاعات زندگی های گذشته به ما می آموزد كه چرا زندگی امروزمان این چنین است .
كسانی كه مشكلات جسمی دارند باید چند برابر دیگران برای عشق بورزند .
روح پس از طی كردن هر دوره از زندگی به درجه بالاتری از آگاهی ارتقاء می یابد
حلول به وضعیت پایین تر آگاهی از استثناء هاست و جزء موارد نادر است
هر فرد قادر است در هر قرن چهار تا پنج تناسخ را پشت سر بگذارد .
هر تناسخ برای آموزش جنبه ای از زندگی منظور شده است .
نقش ما در هر تناسخ عوض می شود . ( پدر به دختر كوچك , دختر به عمه , دایی به خواهر زاده و … )
خانواده ای كه شما امروز با آنها زندگی می كنید فقط بخش كوچكی از خانواده بزرگ گذشته شماست .
پیوندهای درونی از زمان فراتر می روند .
ممكن است در رویا با یكی از زندگی های قبلی خود مواجه شوید .
بچه ها زندگی قبلی را به یاد می آورند و
انسان ها هنگام تولد با اختلاف فاحشی از سطوح آگاهی وارد اجهان می شوند .
همه ما گذشته ایی را درون خود حمل می كنیم .
تجربه های قرون گذشته روحیه امروزمان را شكل می دهد.
افكار و اعمال گذشته تعیین كننده مشخصات ظاهری و همین طور اخلاق و رفتارمان است .
در هر تناسخ درسهایی می گیریم و مهارت هایی پیدا می كنیم اما در زندگی بعدی آنها را فراموش می كنیم .
فراخوانی اطلاعات زندگی های گذشته به ما می آموزد كه چرا زندگی امروزمان این چنین است .
كسانی كه مشكلات جسمی دارند باید چند برابر دیگران برای عشق بورزند .
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
شناخت خودتان از درك كارما و تناسخ شروع می شود .« كا رما ، تنا سخ »
در اكنكار ، نامی كه جهت تأ ثیرات متقابل علت ومعلولی در زندگی اتخاذ شده است كارما می باشد كه در دین یهود ومسیحیت آ نرا گناه نام نهاده اند .بطور ساده كارما قانون عمل وعكس العمل است .چر خة كارما در نخستین تناسخ یك فرد شروع می شود دراینجا ار باب كارما اورا درعرصة عملی قرار می دهند كه نقطةشروع سیر وسفر اوست درجهان های فیزیكی . یك اكیست كه از طبیعت دقیق قانون كارما اطلاع دارد از گزند رشكی كه سهام كسانی می شود كه قادر به درك خوشبختی ناگهانی دیگران نیستند مصون می ماند . همه چیز در جایگاه بالحقة خود قرار دارد . تمامی اجزأ زندگی دقیقا در وضعیتی هستندكه شایستة هریك می باشد بنابراین او می تواند مشغول نظارت بر روند شكوفائی شخص خود باشد و روحیه ای شاداب برای خود حفظ كند . آ نچه تعیین گنندة جایگاه یك فرد در زندگی بعدیش می شود نه به اعتقاد او بستگی دارد و نه به دانشش . چه در زمین باشد وچه در یكی از طبقات بالاتر خدائی .معیار ما در اینجا اعمال وافكار فرد می باشد . خداوندان كارما قضاوتشان را برمبنای امتیازات عملی یك فرد انجام می دهند نه در رابطه با منظور او . جائی برای مصالحه بر سراعمال نادرست وجود ندارد . معتقد وغیر معتقد مانند یكدیگر قضاوت می شوند . هر فردی مطلقا تحت محاكمه ای كاملا منصفانه و بی طرفانه قرار می گیرد ، كه در دادگاه كارما برگزار می شود و رأی دادگاه ، عدالت محض است . با این وجود ماهانتا، استاد حق در قید حیات چلا هایش را مستقیما به مكانی می برد كه آنها كسب كرده اند . به این ترتیب ، یك چلای اك هرگز در مقابل اربابان كارما قرار نمی گیرد . در آ موزشهای اك قانون كارما تعلیم داده میشود . خدا روحها را به جهان های پائین فرستاد تاتجربه كسب كنند و روزی همكار خدا شوند روح ها در طی زندگی های بیشمار در جهان های مادی سفر می كنند . جائی كه در هر بار تناسخ ، عشق ، خرد ، فهم بیشتری را می اندوزند . راه آزادی و رستگاری معنوی یافتن ما هانتا و استاد حق در قید حیات است . او نشان دهندة راه است . هر فردی پاسخ گوی تمامی اعمال خویش است زیرا كه می داند قانون كارما توازن كامل درهمة محتویات كارمیك روح را ایجاب می كند . هر تجربه ای، چه در روی زمین وچه در جهان های دیگر ، به قابلیت روح در خدمت به خدا می افزاید . هنگام مرگ یك چلای اك در دادگاه قضاوت قرار نمیگیرد زیرا كه ماهانتا اورا مستقیما به خانة جدیدش كه در جهان های بهشتی كسب كرده است هدایت می كند . چهار مرحله كارما برای هر یك از روحها وجود دارد . برای شروع به هر یك از روح ها یك سهم آ دی یا كارمای ازلی اختصاص داده می شود . این نوع كارما خصلت هائی چه مثبت و چه منفی رادر بردارد صفاتی از قبیل گونه ای تعصب ، باری از رحمت معنوی ، شهوت ، خشم ویا هر نشانة دیگری كه دلالت بر یك شخصیت یا كاراكتر قوی یا ضعیف داشته باشد .
مرحلة دوم كری یامان یا كارمای روزانه است و فرد مسئول تمامی كارهای روزانة خود است و روزی آنرا باید پرداخت كند و علاوه بر اندوختن آ ن می تواند از آ نهم بكاهد . سومین نوع آ ن ، كارمای پرارابد یا كارمای سرنوشتی یا تقدیری است . در پایان نخستین تناسخ خداوندگاران كارما حساب ها وسوابق روح را بررسی می كنند و یك رأی صادر می كنند واین عمل پس از هریك از تناسخات او انجام می گیرد ونتیجة قضاوت تعیین كنندة بنیان كارمیك برای تناسخ بعدی وی می گردد. چهارمین گونة كارما ، سین چیت كارما است یا همان كارمای ذخیره . كه از اعتبارات وبدهی های زندگی گذشته شكل می گیرد درست مثل یك حساب پسنداز در بانك : خداوندان كارما گاهی بخشی از این كارما را برای فرد منظور می كنند . راهی وجود دارد كه بشود گفت : چه وقتی فرد درحال دریافت كارمای ذخیره است . او در تمام زندگی در شرایط متعادل ومعینی زندگی می كرده است كه در انواع مختلف به چشم می خورد ولی ناگهان وارد زندگی كاملا تازه ای می شود واما چرخة تولدمكرر از كجا آ غاز شد ؟ روح ها در حال بازی در بهشت بودند كه خداوند فقدان تجربه را درآ نها دید . پس خدا ـ اك ـ روح مقدس به پیش تاخت تا جهان های ما ده ، انرژی ، زمان ومكان را آفرید و با استفاده از دوجنبةاساسی اك نور وصوت مجموعه ای از طبقات ، كیهان ها ، كهكشانها ، ستارگان ، سیارات ، و سایر مخلوقات را آفرید و آ فرینش به خود نظام ساختاری گرفت . تناسخ فقط از یك دیدگاه منطقی صاحب معنی می شود . این پدیده پاسخ گوی راز بسیاری از عشق ها ونفرت های بی دلیل میان مردم است . علی رغم این كه كسی بخواهد به تولدهای پیاپی معتقد باشد یا نه ، هر روز در صحنة نمایش آن شركت دارد و راه گریزی هم نیست . آ گاهی و قبول واقعیت پدیدة تولدهای مكرر می تواند برای بسیاری از قلب های د رحصار، آرامش وآ زادی را به ارمغان بیاورد . اعتقاد به تناسخ شما رااز مردم متوسطی كه دور وبر شما می باشند متفاوت می كند مگر اینكه در جامعه ای مثل هندوستان زندگی كنید كه آنرا در متن ادیان خاصة خود آموزش می دهند . با قبول این واقعیت به احتمال زیاد به فردی خود اتكاتر ومسئول تر بدل خواهیم شد هر كسی كه ذكاوت داشته باشد هر گز خود را در گرو قرض طبیعت یا قانون كارما قرار نمی هد چرا كه این قانون در دریافت طلب هایش بسیار دقیق است . كارمای شخص در هنگام مرگ اگر هنوز تسویه نشده باشد باید تاوان آنرا پس بدهد چه كارمای خوب چه بد هیچ كس نمی تواند كار ما را شكست بدهد بنابراین باید در زندگی های بعدی یا در طول اقامتش در جهان اثیر ی آنرا پرداخت كند . همین عمل در سایر طبقات هم انجام می شود اگر شخصی به مرتبة ذهنی رسیده باشد و د رآ نجا زندگی كند اما كارمائی داشته باشد كه باید در تناسخی در طبقة اثیری پرداخت شود باید به همان طبقه برگشته و قرضش را بپردازد بعد به طبقة ذهنی بر می گردد و برای همیشه در آ نجا زندگی می كند .
در اكنكار ، نامی كه جهت تأ ثیرات متقابل علت ومعلولی در زندگی اتخاذ شده است كارما می باشد كه در دین یهود ومسیحیت آ نرا گناه نام نهاده اند .بطور ساده كارما قانون عمل وعكس العمل است .چر خة كارما در نخستین تناسخ یك فرد شروع می شود دراینجا ار باب كارما اورا درعرصة عملی قرار می دهند كه نقطةشروع سیر وسفر اوست درجهان های فیزیكی . یك اكیست كه از طبیعت دقیق قانون كارما اطلاع دارد از گزند رشكی كه سهام كسانی می شود كه قادر به درك خوشبختی ناگهانی دیگران نیستند مصون می ماند . همه چیز در جایگاه بالحقة خود قرار دارد . تمامی اجزأ زندگی دقیقا در وضعیتی هستندكه شایستة هریك می باشد بنابراین او می تواند مشغول نظارت بر روند شكوفائی شخص خود باشد و روحیه ای شاداب برای خود حفظ كند . آ نچه تعیین گنندة جایگاه یك فرد در زندگی بعدیش می شود نه به اعتقاد او بستگی دارد و نه به دانشش . چه در زمین باشد وچه در یكی از طبقات بالاتر خدائی .معیار ما در اینجا اعمال وافكار فرد می باشد . خداوندان كارما قضاوتشان را برمبنای امتیازات عملی یك فرد انجام می دهند نه در رابطه با منظور او . جائی برای مصالحه بر سراعمال نادرست وجود ندارد . معتقد وغیر معتقد مانند یكدیگر قضاوت می شوند . هر فردی مطلقا تحت محاكمه ای كاملا منصفانه و بی طرفانه قرار می گیرد ، كه در دادگاه كارما برگزار می شود و رأی دادگاه ، عدالت محض است . با این وجود ماهانتا، استاد حق در قید حیات چلا هایش را مستقیما به مكانی می برد كه آنها كسب كرده اند . به این ترتیب ، یك چلای اك هرگز در مقابل اربابان كارما قرار نمی گیرد . در آ موزشهای اك قانون كارما تعلیم داده میشود . خدا روحها را به جهان های پائین فرستاد تاتجربه كسب كنند و روزی همكار خدا شوند روح ها در طی زندگی های بیشمار در جهان های مادی سفر می كنند . جائی كه در هر بار تناسخ ، عشق ، خرد ، فهم بیشتری را می اندوزند . راه آزادی و رستگاری معنوی یافتن ما هانتا و استاد حق در قید حیات است . او نشان دهندة راه است . هر فردی پاسخ گوی تمامی اعمال خویش است زیرا كه می داند قانون كارما توازن كامل درهمة محتویات كارمیك روح را ایجاب می كند . هر تجربه ای، چه در روی زمین وچه در جهان های دیگر ، به قابلیت روح در خدمت به خدا می افزاید . هنگام مرگ یك چلای اك در دادگاه قضاوت قرار نمیگیرد زیرا كه ماهانتا اورا مستقیما به خانة جدیدش كه در جهان های بهشتی كسب كرده است هدایت می كند . چهار مرحله كارما برای هر یك از روحها وجود دارد . برای شروع به هر یك از روح ها یك سهم آ دی یا كارمای ازلی اختصاص داده می شود . این نوع كارما خصلت هائی چه مثبت و چه منفی رادر بردارد صفاتی از قبیل گونه ای تعصب ، باری از رحمت معنوی ، شهوت ، خشم ویا هر نشانة دیگری كه دلالت بر یك شخصیت یا كاراكتر قوی یا ضعیف داشته باشد .
مرحلة دوم كری یامان یا كارمای روزانه است و فرد مسئول تمامی كارهای روزانة خود است و روزی آنرا باید پرداخت كند و علاوه بر اندوختن آ ن می تواند از آ نهم بكاهد . سومین نوع آ ن ، كارمای پرارابد یا كارمای سرنوشتی یا تقدیری است . در پایان نخستین تناسخ خداوندگاران كارما حساب ها وسوابق روح را بررسی می كنند و یك رأی صادر می كنند واین عمل پس از هریك از تناسخات او انجام می گیرد ونتیجة قضاوت تعیین كنندة بنیان كارمیك برای تناسخ بعدی وی می گردد. چهارمین گونة كارما ، سین چیت كارما است یا همان كارمای ذخیره . كه از اعتبارات وبدهی های زندگی گذشته شكل می گیرد درست مثل یك حساب پسنداز در بانك : خداوندان كارما گاهی بخشی از این كارما را برای فرد منظور می كنند . راهی وجود دارد كه بشود گفت : چه وقتی فرد درحال دریافت كارمای ذخیره است . او در تمام زندگی در شرایط متعادل ومعینی زندگی می كرده است كه در انواع مختلف به چشم می خورد ولی ناگهان وارد زندگی كاملا تازه ای می شود واما چرخة تولدمكرر از كجا آ غاز شد ؟ روح ها در حال بازی در بهشت بودند كه خداوند فقدان تجربه را درآ نها دید . پس خدا ـ اك ـ روح مقدس به پیش تاخت تا جهان های ما ده ، انرژی ، زمان ومكان را آفرید و با استفاده از دوجنبةاساسی اك نور وصوت مجموعه ای از طبقات ، كیهان ها ، كهكشانها ، ستارگان ، سیارات ، و سایر مخلوقات را آفرید و آ فرینش به خود نظام ساختاری گرفت . تناسخ فقط از یك دیدگاه منطقی صاحب معنی می شود . این پدیده پاسخ گوی راز بسیاری از عشق ها ونفرت های بی دلیل میان مردم است . علی رغم این كه كسی بخواهد به تولدهای پیاپی معتقد باشد یا نه ، هر روز در صحنة نمایش آن شركت دارد و راه گریزی هم نیست . آ گاهی و قبول واقعیت پدیدة تولدهای مكرر می تواند برای بسیاری از قلب های د رحصار، آرامش وآ زادی را به ارمغان بیاورد . اعتقاد به تناسخ شما رااز مردم متوسطی كه دور وبر شما می باشند متفاوت می كند مگر اینكه در جامعه ای مثل هندوستان زندگی كنید كه آنرا در متن ادیان خاصة خود آموزش می دهند . با قبول این واقعیت به احتمال زیاد به فردی خود اتكاتر ومسئول تر بدل خواهیم شد هر كسی كه ذكاوت داشته باشد هر گز خود را در گرو قرض طبیعت یا قانون كارما قرار نمی هد چرا كه این قانون در دریافت طلب هایش بسیار دقیق است . كارمای شخص در هنگام مرگ اگر هنوز تسویه نشده باشد باید تاوان آنرا پس بدهد چه كارمای خوب چه بد هیچ كس نمی تواند كار ما را شكست بدهد بنابراین باید در زندگی های بعدی یا در طول اقامتش در جهان اثیر ی آنرا پرداخت كند . همین عمل در سایر طبقات هم انجام می شود اگر شخصی به مرتبة ذهنی رسیده باشد و د رآ نجا زندگی كند اما كارمائی داشته باشد كه باید در تناسخی در طبقة اثیری پرداخت شود باید به همان طبقه برگشته و قرضش را بپردازد بعد به طبقة ذهنی بر می گردد و برای همیشه در آ نجا زندگی می كند .
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
در ضمن ... کی گفته من مسلمونم دانشمند ؟
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
رد: بحث هفته !!!!
کاربر مجازی نوشته است:در ضمن ... کی گفته من مسلمونم دانشمند ؟
اگر شما مسلمان نيستيد پس چطور نقد بر اسلام توسط دين ديگر زديد آن هم با عقايد آن دين؟؟؟؟؟؟
کاربر محترم
اگر دوست داري نقد بر دين بزنيد بايد طبق عقايد جاري آن دين بر همان دين نقد بزنيد
در ضمن اگر دين ديگري سراغ داريد که کامل تر از اسلام است بياوريد و محاجه کنيم
پس خواهشنا اگر مي خواهيد ديني را تبليغ کنيد مشکلي نيست فقط با آن دين به اسلام نقد نزنيد که کاري عبث است و از نظر علمي مردود
يا علي
m_langaroodi121- تازه وارد
- تعداد پستها : 5
Registration date : 2009-01-13
رد: بحث هفته !!!!
اینقدر تندروی برای چی؟ منطقی باشید نه متعصب !!!!
کاربر مجازی- تازه وارد
- تعداد پستها : 40
Registration date : 2009-01-17
صفحه 1 از 1
صلاحيات هذا المنتدى:
شما نمي توانيد در اين بخش به موضوعها پاسخ دهيد